ترس از طالبان و وضعیت دشوار زندگی در افغانستان/اروپا حق شرط گذاری ندارد/آسیبهای حضور مهاجران در ایران
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۹۹۷۵۶
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز دوشنبه ۱۰ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که جزییات خنثی سازی خرابکاری تروریستی در تهران، ایران در تله چالش سالمندی، عضویت چراغ خاموش ایران در FATF، آب پاکی شورای رقابت روی دست خودروسازان و ۷۵ درصد مدارس بدون استاندارد رایانهای در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
اروپا حق شرط گذاری ندارد
حنیف غفاری طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان اروپا حق شرط گذاری ندارد نوشت: سران سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه این روزها سیگنالهای خاصی در قبال احیای برجام مخابره میکنند. آنها (تروئیکای اروپایی) در جریان برگزاری نشست مجمع عمومی شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز چندین بار در مواضع ظاهری خود از اهمیت و جایگاه برجام و لزوم احیای آن سخن به میان آوردند. انریکه مورا، نماینده ویژه اتحادیه اروپا در مذاکرات هستهای نیز مدعی شد که جایگزینی برای توافق هستهای با ایران وجود ندارد. با همه این اوصاف، موضعگیری سلبی اخیر تروئیکای اروپایی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و استمرار بازی دوگانه آنها در تعامل با واشنگتن و تلآویو، نشان میدهد اروپائیان هنوز از نگاه معامله گرایانه و دلالانه خود در قبال مذاکرات احیای برجام فاصله نگرفتهاند. در چنین شرایطی دلیلی در خصوص وارد ساختن جدیتر اروپائیان به معادلات احیای برجام یا حتی انعقاد تفاهمهای جایگزین از سوی دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان وجود ندارد.
پارادوکسهای رفتاری اروپائیان در قبال احیای برجام، ریشه در دو سال اخیر ندارد و مدتهاست تروئیکای اروپایی بازی در میان تناقضات هدفمند را به چارچوب اصلی بازی خود تبدیل کردهاند. اکنون، اروپا از یکسو به سال ۲۰۲۰ میلادی بازگشته است، جایی که جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مدعی شده بود: «اتحادیه اروپا در مناقشه میان ایران و آمریکا بین دو طرف مردد مانده، نوشته اروپا باید بتواند از منافع خودش در برابر اقدامات تحمیلی از بیرون، دفاع کند. ما باید همه تلاشها را بهمنظور جلوگیری از بروز یک درگیری خطرناک بهکارگیریم و بستر مذاکرات جدیدی را فراهم کنیم که برجام را احیا میکند.».
اما بازیگران اروپایی در سال گذشته (۱۴۰۱)، باهدف حمایت از اغتشاشات عملا اصل مذاکرات را زیر سؤال برده و حتی احیای برجام را اقدامی عبث و بیهوده قلمداد کردند. فرصت سوزی صورت گرفته از سوی تروئیکای اروپایی و متعاقبا بازگشت آنها به نقطه اولیه بازی، قطعا نباید به معضلی در دستیابی به منابع ملی ما تلقی گردد.
مسئولیت این تناقضات و البته تبعات و هزینههای آن متوجه اروپائیان است و رویکرد کشورمان در این معادله قطعا تابعی از اخم و لبخند ماکرون و اولاف شولتس و حتی جوزف بورل نبوده و نخواهد بود.
اروپائیان جهت احیای توافق هستهای، مسیر زیادی در پیش دارند که مهمترین آنها، پذیرش رسمی عدول بروکسل از بیانیه ۱۱ مادهای اروپا (پس از خروج ترامپ از برجام)، خروج از نقش واسطه گرایانه و دلال محور، پذیرش تضمینها و راستی آزماییهای ضروری در پروسه احیای توافق هستهای و عدم ادغام دغدغههای فرا متنی غرب در متن مذاکرات میباشد. اگر اروپائیان به این بایستهها و پیششرطها تن ندهند، نمیتوانند انتظار پذیرش بازی تاکتیکی و چندمنظوره خود از سوی جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند. یکی دیگر از موضوعاتی که باید در تشریح بازی خاص اروپائیان در پروسه احیای توافق هستهای مورد تحلیل قرار گیرد، تعارض دیپلماسی آشکار وپنهان در اروپاست. اگرچه بهطور طبیعی میان دیپلماسی آشکار و پنهان هر یک از بازیگران حوزه روابط بینالملل تفاوت و فاصلهای وجود دارد، اما این فاصله در اروپا بسیار پررنگ است!
مقامات اروپایی ازجمله جوزف بورل و انریکه مورا، بارها در مواضع غیررسمی خود، ایران را بابت خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای و عدم تعهدپذیری اروپائیان در تأمین منافع اقتصادی کشورمان محق دانسته و ناظر بر همین مسئله، مطالباتی دال بر لزوم ارائه تضمینهای فنی و اعتباری از سوی واشنگتن در روند احیای برجام پذیرفتهاند، اما زمانی که پای دیپلماسی رسمی و اعلام مواضع نهایی (و تعیینکننده) به میان میآید، شاهد شکلگیری معادله جدید و دیگری بودهایم. کشورمان طی دو سال اخیر بهوضوح نشان داده است که احیای صوری برجام و عدم رفع عملیاتی تحریمها را برنمیتابد و متعاقبا تعارضات رفتاری و گفتاری واشنگتن و تروئیکای اروپایی را نیز نخواهد پذیرفت. این قاعده در برهه کنونی نیز بدون هیچگونه کم و کاستی نسبت به گذشته جاری است..
ترس از طالبان و وضعیت دشوار زندگی در افغانستان
زهرا نژادبهرام طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان ترس از طالبان و وضعیت دشوار زندگی در افغانستان نوشت: در طول بیش از بیست سال گذشته کشور ما پذیرای جمع کثیری از خواهران و برادران افغانستانی بوده که بنا بر آمارها شمار آنان در کسوت مهاجر در کشور ما بسیار است. مردمانی همزبان و رنج کشیده که شرایط دشوار زندگی در افغانستان آنها را وادار ساخته به کشور ما که همسایه دیوار به دیوار آنها هستیم، بیایند. آنان که رنج دو دوره حاکمیت طالبان، جنگهای داخلی با اتحاد جماهیر شوروی و دولتهای ناکارآمد را به دوش کشیدهاند اکنون در شرایطی قرار دارند که حتی مدارس و دانشگاهها و اشتغال به روی دختران و زنان این کشور بسته است؛ این مردم تحت ظلم، طالبانی که پیش از روی کار آمدن با ایجاد ناامنی و کشتار این مردم بستری برای مهاجرت و پناهندگی آنان را فراهم کرده و دولتهای ناکارآمدی که در طول بیش از این دو دهه رنگ آرامش و سلامت و امید را به روی آنها بسته است، اکنون در کشور ما مهمان هستند. فرصتهای آموزشی، اشتغال، امنیت و حتی ازدواج و زندگی در کنار خواهران و برادران همزبان ایرانی امکانی است که آنان توانستهاند در طول این چند دهه به دست آورند. اشتراکات فرهنگی و مذهبی از یکسو و همزبانی و مهماننوازی ایرانیان از سوی دیگر از اصلیترین عوامل مهاجرت خواهران و برادران افغانستانی به ایران است، ازاین رو مساله آنها به مساله ما مبدل شده است و لازم از است با نگاهی دیگر به موضوع آنها نگریسته شود. از سوی دیگر، ایران که سالها است پذیرای آنها شده، نیازمند حمایت و دریافت کمکهای جهانی برای اسکان، آموزش و... برای آنان است. اما به نظر میرسد جهان و سازمانهای بینالمللی نسبت به این مهم با کمتوجهی نظاره میکنند. این مردم که به طور گسترده طی سه دوره در تاریخ معاصر جهان، مهاجرت گسترده به ایران داشتهاند هنوز هم ایران را برای مهاجرت ترجیح میدهند و این را فرصتی برای آلام و درد و رنج خود از شرایط سخت زندگی در کشور خود میدانند. با این نگاه، با خروج نیروهای امریکایی و اروپایی از افعانستان در دو سال پیش و ترس و نگرانی از روی کار آمدن طالبان موج گستردهای از آنها را وادار به مهاجرت به ایران شدند، این موج مهاجرت و پناهندگی نسبت به دورههای قبلی بسیار گستردهتر بود، اما بهرغم سیاستهای کشورهای غربی برای خروج از این کشور هزینه آوارگی این مردم بر دوش ایران قرار گرفت و آنان پیروزمندانه دغدغههای خود را به رخ جهان میآوردند درحالی که کشورهای منطقه به ویژه ایران هزینه این نوع رویکردها را پرداخت میکنند. سازمانهای حمایتی و بینالمللی نیز با نوعی سکوت معنادار نظارهگر هستند.
هزینه خروج ائتلاف غرب از این کشور به گردن ایران وارد شد و سازمانهای بینالمللی نسبت به این مهم حساسیت نشان ندادند و دولت ایران نیز با کمترین فشار به آنها درخواستهای محدودی را داشته است! تنها کمکهای محدودی از برخی کشورها به ایران صورت گرفت که در برابر حجم نیاز برای اسکان آنها بسیار محدود است؛ از کمک یک میلیون پوندی بریتانیا تا کمک کرهجنوبی و... این به معنی انفعال مجامع بینالمللی در برابر این موج عظیم مهاجرت که نه تنها شهرهای شرقی ایران بلکه شهرهای مرکزی و شمالی و جنوبی کشور را نیز تحت تاثیر قرار داده است! ذکر این نکته ضروری است که در قرن بیستم مساله پناهندگی و مهاجرت به امری عمومی در همه کشورها مبدل شده است و این مهم بیانگر ضرورت توجهی ویژه به مساله ایجاد فرصتهای مشترک برای زیست مشترک در جهان مشترک برای همه است. در این میان برخی دغدغهها مهماننوازی ایران را با مشکل روبهرو ساخته که لازم است مسوولان نسبت به این مهم شفافسازی کنند! بروز برخی وقایع این شائبه را ایجاد کرده که این گروه مرتکب جرایم جدی میشوند! درحالی که براساس یک پژوهش با اتکا به آمار رسمی سالهای ۹۶ تا ۹۸، مهاجران نسبت به افراد جامعه میزبان ۵۰درصد کمتر بزهکاری میکنند. این مهم در کنار نگرانی برای کسب فرصتهای شغلی و بهرهگیری از ظرفیتهای اقتصادی ایران موجب شده دغدغههای تازهای برای ایرانیهای مهماننواز و انساندوست و خواهر و برادرنواز ایجاد کند که میبایستی مسوولان امور اقتصادی و اجتماعی نسبت به این مهم پاسخگو باشند! هرچند که بیشتر فرصتهای شغلی که این گروه در ایران دراختیار دارند، معمولا در ردههایی است که ایرانیها کمتر به آن اقبال دارند. از این رو به نظر میرسد باید با عنایت به رویکرد مهماننوازی و یادآوری این شعر سعدی شاعر و سخنور گرانمایه ایرانی توجه کرد، که:
بنیآدم اعضای یکدیگرند/ ... / چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار! / از این رو دیدن غم و رنج و محرومیت خواهران و برادران افغانستانی یقینا برای مردم ایران بسیار سخت و دشوار است، لذا ایرانیها همواره پذیرای آنان بوده و هستند، اما این به این معنی نیست که جامعه جهانی فراموش کند که تکالیف و وظایفی نسبت به این شهروندان جهانی دارد! آنان که به دلیل سیاستهای غلط و بازیگری نامتعادل و نامتعارف دیگر کشورها که منجر به ترک خانه و کاشانه این مردم شدهاند.
آسیبهای حضور مهاجران در ایران
امان الله قرائی مقدم طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد نوشت: مدتی است که حضور مهاجران به ویژه افغانها در کشور به یک بحث داغ در رسانهها تبدیل شده است. موضوعی که به درستی نسبت به عواقب آن، کارشناسان هشدار میدهند. نزدیک به ۵ میلیون مهاجر که عمدتا از افغانها هستند در کشور داریم. حضور این تعداد میتواند بحرانهایی را در زمینه خانوادهها به وجود بیاورند. به این دلیل که ممکن است این مهاجران با دختران ایرانی ازدواج کنند و دارای فرزند شوند و بزرگترین مشکلی که در سرراه این زوجها قرار دارد این است که ایران به فرزندان آنها شناسنامه نمیدهد به این دلیل که پدرانشان ایرانی نیستند. از سوی دیگر از منظر اقتصادی باید بگویم که این ۵ میلیون مهاجر به مواد غذایی، خوراک، پوشاک و مسکن نیاز دارند که خود هزینه زیادی را بر دولت تحمیل میکند. همچنین میتوان گفت که تجانس فرهنگی را در کشور به وجود میآورند. نکته دیگر آنکه بحث آموزش این مهاجرین مطرح است که برای آنها آموزش و پرورش تحصیل رایگان را درنظر گرفته است. اما بحث آسیبهای اجتماعی موضوعی نیست که به راحتی بتوان از آن گذشت آسیبهایی، چون اعتیاد، دزدی، قتلها و از سوی دیگر حضور ۵ میلیون مهاجر چه قانونی و چه غیرقانونی؛ یعنی بیکار شدن این تعداد از جوانان کشور. بسیاری از جوانان ما از بیکاری در رنج و عذابند، اما مهاجران افغانستانی در کشور به راحتی مشغول به کار هستند. این مسئله میتواند بدبینی سیاسی را به وجود بیاورد. در واقع، چون شغل و کار حق جوانان کشورمان است، اما به راحتی در اختیار افغانها قرار میگیرد سبب میشود نسبت به حکومت بدبینی سیاسی به وجود بیاید.
به طور کلی حضور مهاجران در کشور که روز به روز بر تعداد آنها افزوده میشود، فروریختگی اجتماعی را در ابعاد مختلف به وجود میآورد.
اما سوال بسیار مهمی که در این میان مطرح است اینکه چرا باید هزینه ۵ میلیون مهاجر را کشور که خودش با مشکلات معیشتی روبهرو است، بدهد؟
منبع: تابناک
کلیدواژه: قره باغ بازیهای آسیایی 2022 هفته وحدت لایحه برنامه هفتم مرور روزنامه های هفته مرور روزنامه ها افغانستان مهاجران افغانستانی طالبان زهرا نژادبهرام اعتماد رسالت کیهان قره باغ بازیهای آسیایی 2022 هفته وحدت لایحه برنامه هفتم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۹۹۷۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طالبان هیچگونه قاعده و قانونی در حوزه مرزبانی ندارد
به گزارش «تابناک»، در همین زمینه، روزنامه «شرق» در گفتوگویی با عبدالمحمد طاهری سعی کرده است جنبههای این اقدام و در کل مناسبات مرزی ایران و افغانستان در دوره حکومت طالبان را به شکل دقیقتر کنکاش کند. آنچه در ادامه میخوانید، ماحصل گپوگفت با اولین مستشار و رایزن فرهنگی وزارت امور خارجه ایران در وزارت معارف افغانستان است که در کارنامه دیپلماتیک خود علاوه بر کارداری ایران، سابقه مشاور سیاسی برخی چهرههای افغانستان نظیر محمد حنیف اتمر، وزیر امور خارجه سابق افغانستان را هم دارد.
جناب طاهری پنجشنبه هفته گذشته شاهد دستگیری تعدادی از مرزبانان ایرانی بودیم که به نظر میرسد با ورود اشتباهی آنان به خاک افغانستان رخ داد و ساعاتی بعد هم آزاد شدند. جدای از این نکته، شما روند درگیری و دستگیری مرزی بین ایران و افغانستان از زمان روی کار آمدن حکومت دوم طالبان را چگونه میبینید؟
اتفاقا نکته همینجاست که اگر موضوع صرفا ورود اشتباهی و غیرعمدی مرزبانان ایرانی به خاک افغانستان بود، دستگیری آنها از طرف طالبان میتواند یک واکنش طبیعی جلوه کند؛ کمااینکه در دیگر نقاط مرزی امکان وقوع آن وجود دارد. اما مسئله اساسی اینجاست که در بازه زمانی سهسالهای که از روی کار آمدن حکومت دوم طالبان میگذرد، به نظر میرسد هم شدت درگیریها با مرزبانان ایرانی و هم تعداد دفعات دستگیری مرزبانان کشور رو به افزایش است؛ تا جایی که اکنون خبرهایی دال بر این وجود دارد که وزارت کشور و هنگ مرزبانی ایران موضوع ایجاد دیوار مرزی را به شکل جدیتر در دستور کار خود قرار دادهاند. هرچند به نظر میرسد در وهله اول این دیوار مرزی با هدف توقف در رفتوآمد مهاجران غیرقانونی به داخل خاک ایران، ترددنداشتن گروههای تروریستی و باندهای قاچاق مواد مخدر در مرز است، اما نمیتوان شدت و وسعت درگیری نیروهای طالبان با مرزبانان ایرانی را هم یکی از عوامل مهم در تغییر نگاه تهران به حوزه مرزداری با افغانستان ندانست.
دستگیری مرزبانان ایرانی صرفا از این جنبه قابلیت ارزیابی دارد یا حضرتعالی ابعاد تحلیلی دیگری را متصور هستید؟
دستگیری مرزبانان ایرانی صرفا یک جنبه ندارد. جنبه مهمتر دیگر این است که ثابت شد طالبان فارغ از قرائتهای ایدئولوژیک تندروانه خود که میتواند یک تهدید امنیتی باشد، مشخصا در موضوع سرزمینهای ایران پشت دیوار مرزی حاضر به همکاری با ایران نخواهد بود. به بیان دیگر ایندست رفتارها نشان از سختگیری طالبان دارد و همزمان با آن مؤیدی بر آن است که طالبان هیچگونه قاعده و قانونی در حوزه مرزبانی و مرزداری را ملاک عمل و رفتار خود قرار نمیدهد و کوچکترین توجهی هم به قراردادهای فیمابین برای ترسیم مرز دو کشور ندارد.
پس به باور شما امکان تداوم و تشدید درگیریهای مرزی و همچنین احتمال درگیری مرزبانان وجود دارد؟
بدون شک چنین است. این یک چیز طبیعی است و در همه مرزها روی میدهد؛ اما موضوع مرز ایران و افغانستان از زمان طالبان فرق دارد.
چه فرقی؟
فرق اصلی به سایه سنگین نگاههای رادیکال ایدئولوژیک طالبان و خوانشهای تند ناسیونالیستی آنان بازمیگردد؛ بنابراین اساسا نیروهای مرزبانی افغانستان که همان نیروهای طالبان هستند، نیروهای آموزشدیدهای نیستند که بخواهند حرفهای رفتار کنند، بلکه بر مبنای خوانشهای ایدئولوژیک و قرائتهای ناسیونالیستی پشتونی خود به مسائل مرزی و سرزمینی نگاه میکنند. درحالیکه با توجه به حساسیت موضوع مرزبانی و مرزداری و همچنین حوزه امنیتی مربوط به حوزه هنگ مرزی باید مرزبانان افغانستان یا مشخصا نیروهای طالبان در حوزه مرزبانی و مرزداری تجربیات لازم را ببینند که خدای ناکرده از تکرار این اتفاقات جلوگیری شود یا از وقوع حوادث تلختر پیشگیری کرد. کسی نمیتواند تضمین بدهد که در درگیریهای پیشروی احتمالی یا بروز خطای سهوی مرزبانان ما که کاملا طبیعی است، شدت تنش تا چه حد بالا خواهد رفت و آیا خدای ناکرده این تنشها کشته یا زخمی به دنبال خواهد داشت یا نه؟ اینجاست که وزارت امور خارجه، وزارت کشور و همچنین هنگ مرزی جمهوری اسلامی ایران باید به شکل جدی، صریح و بدون پرده، طالبان را وادار کند در موضوع مشخص مرزبانی و مرزداری یا به قوانین و مقررات پایبند باشد یا آموزشهای لازم را دراینباره ببیند که بداند اختلافات مرزی باید چگونه اداره شود. نمیتوان با نگاههای شعاری، احساسی و ایدئولوژیک پشتونی به مرزداری پرداخت؛ چون این نوع نگاههای تندروانه که متأسفانه با نگاههای ایدئولوژیک هم درآمیخته است، خودبهخود زمینهای برای هرگونه درگیری و تنش ناخواسته خواهد بود.
مسئله خطرناکتر اینجاست که چون نیروهای طالبان با همان نگاه ایدئولوژیک تندروانه و قرائتهای ناسیونالیستی پشتونی به مرزبانی و مرزداری نگاه میکنند، هرگونه تردد یا ورود سهوی مرزبانان ایرانی به خاک افغانستان را با نگاه امنیتی و تلاش برای برهمزدن حاکمیت طالبان تحلیل میکنند که میتواند به یک واکنش و برخورد سخت طالبها منجر شود. شاید در اتفاق پنجشنبه گذشته با یک مذاکره، شش مرزبان در کمال صحت و سلامت به کشور بازگشتند، اما نمیتوان این یقین را حاصل کرد که در صورت بروز اتفاقات مشابه، درگیریها بیشتر نشود. ما تجربه تلخ درگیریهای مرزی طالبان افغانستان با نیروهای مرزی پاکستان در همین سه سال اخیر را فراموش نکردهایم که کماکان ادامه دارد و حتی تشدید هم پیدا کرده است. پس این موضوع اصلا چیزی ساده و طبیعی نیست که بخواهیم از کنار آن و بدون حساسیت رد شویم. من معتقدم طالبان در حوزه مرزبانی و مرزداری با سوءنیت رفتار و برخورد میکند و باید هرچه زودتر جلوی آن گرفته شود تا این رویه به عادت طالبان تبدیل نشود که هر زمان و هر جا که دلش خواست، با سلیقه خود عمل کند. مرزبانی و مرزداری قاعده و قانون دارد و طالبان هم باید به آن تمکین کند؛ در غیر این صورت سنگ روی سنگ بند نمیشود.